سلام عزیزم مینویسم این تکسو من
برای تویی که موندی پام تو درد و غم
شریک روزای بی کسیام بودی آره
میخندیدیم حتی تو روزای سخت هم
حالا من موندمو خاطره هات
بیبی برگرد دوباره اون روزارو میخوام
بیا این دیوونرو تیمارش کن بیا
من هر شب میزنم خاطراتو ورق
چرا نمیپره حس تو از توی سرم
دارم دیوونه میشم تو این دیوونه خونه
بیا دستامو بگیر تو بده بال و پرم
یه چند وقته دلم خیلی برات تنگه
تو‌که نیستی انگار این زندونی تنها توی بنده
حتی دیگه کسیم نمیاد ملاقاتیش
انگاری خدا اونو از رو زمین طردش کرده
چقد بهت گفتم یکم کوتا بیا
بعد تو بیزارم از جمع و شلوغیا
تو بستی روی من حتی نگاهتو
دیدی جدامون کرد چشمای خیلیا
ساعت ۳ صبه نشستم پا موزیک
ساختم از خلوتم یه تنهایی شیک
یاد روزایی که دادم بهت نفس
تهش شدم تنها تو کنج این قفس
سلام عزیزم مینویسم این تکسو من
برای تویی که موندی پام تو درد غم
شریک روزای بی کسیام بودی آره
میخندیدیم حتی تو روزای سخت هم
دیدگاهتان را بنویسید