از خون جوانان وطن لاله، خدا لاله، حبیب لاله، جانم لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو، جانم سرو، خدا سرو، حبیب سرو خمیده
در سایه ی گل، بلبل از این غصه خزیده
گل نیز و چو من در غمشان جامه، خدا جامه، حبیب جامه دریده
چه کج رفتاری ای چرخ
چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری
نه آیین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
هنگام می و فصل گل و گشت و
جانم گشت و خدا گشت و حبیب گشت و چمن شد
دربار بهاری خالی از زاغ و جانم
زاغ و حبیب زاغ و خدا زاغ و زغن شد
از ابر کرم خطۀ ی ری رشک ختن شد
دلتنگ و چو من مرغ قفس بهر خدا مرغ قفس بهر وطن شد
چه کج رفتاری ای چرخ
چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری
نه آیین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
دیدگاهتان را بنویسید