خسته بودم
تو به داد من رسیدی
تو روم نیاوردی
هرچی از آدما پشت من شنیدی
افتادم باز
میشه دستامو بگیری
شوخی میکنی بام میگی میرم
ولی میدونم نمیری
بیا نزدیک بغلم کن
سرتو بذار رو شونم
توی این سن پر دردم
بذار حس کنم جوونم
بغلم کن بغلم کن
که از این ادما دورم
همه زخم زدن به قلبم
اینا از عشق چی میدونن
ادمای دورم کو
اونی که تو روز خوبم بود
تو بودى نزاشتى عشقم
كه بشه ذوقم كور
تو منو تیمار کردی
من بیمارو
کی به جز خودت میتونست
بکنه این کارو
بیا نزدیک بغلم کن
سرتو بذار رو شونم
توی این سن پر دردم
بذار حس کنم جوونم
بغلم کن بغلم کن
که از این ادما دورم
همه زخم زدن به قلبم
اینا از عشق چی میدونن
دیدگاهتان را بنویسید