من همون ماهیه برکم
پربغضم پر خواهش
منتظر اومدن تو
نگاه بندازی تو آبش
شب که میشه کل برکه
تو سکوتش میره تو خواب
اما این ماهیه بیدار
تشنه تو پر از خواب
زنده موندم واسه تو
شاید اینجا راه تو بیفته
یه روزی قلاب دستات
به لب منم میفته
تن این ماهیه کوچیک
دست موجارو نمیخواد
ارزوشه تو بگیریش
بده جونشو تو دستات
بیا تا دیر نشده تا که
برکه نشه خشک
نگران نباش عزیزم
منو راحت میشه کشت
دیدگاهتان را بنویسید